تا حالا شده عاشق بشين؟؟؟دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

تا حالا شده عاشق بشين؟؟؟

ميدونين عشق چه رنگيه؟؟؟

ميدونين عشقق چه مزه اي داره؟؟؟

ميدونين عشق چه بويي داره؟؟؟

ميدونين عاشق چه شکليه؟؟؟

ميدونين معشوق چه کار ميکنه با قلب عاشق؟؟؟

ميدونين  قلب عاشق براي چي ميزنه؟؟؟

ميدونين قلب عاشق براي کي ميزنه؟؟؟

ميدونين ...؟؟؟

 

 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…


دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق

را به قلب من هدیه می دهد …


دلم برای کسی تنگ است كه با زیبایی کلا مش

مرا در عشقش غرق می کند…


دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش

را می طلبد …


دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان

پر مهرش را می طلبد…


دلم برای کسی تنگ است که سرم

شانه هایش را آرزو دارد…


دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم

شنیدن صدایش را حسرت می کشد …


دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ،

چشمانش را می طلبد …


دلم برای کسی تنگ است که مشامم

به دنبال عطر تن اوست…


دلم برای کسی تنگ است

که اشکهایم را دیده…


دلم برای کسی تنگ است

که تنهاییم را چشیده…


دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش

همانند من است…


دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند

دل من است…


دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش

تنهایی من است…


دلم برای کسی تنگ است که مرهم

زخمهای کهنه است…


دلم برای کسی تنگ است

که محرم اسرار است…


دلم برای کسی تنگ است

که راهنمای زندگیست…


دلم برای کسی تنگ است که قلب

من برای داشتنش عمرها صبر می کند…


دلم برای کسی تنگ است

 

که دوست نام اوست…


دلم برای کسی تنگ است که

دوستیش بدون (( تا )) است…


دلم برای کسی تنگ است  که

دل تنگ دل تنگی هایم است…


دلم برای کسی تنگ است

 

 

 

داشتن کسی ست

 

که دوست داشتن را بلد است.

به همین سادگی...!

این روزها

گفتن دوستت دارم! انقدر ساده است

که میشود انرا از هر رهگذری شنید!

اما فهمش...

یکی از سخت ترین کارهای دنیاست

سخت است اما زیبا!

زیباست

برای اطمینان خاطر یک عمر زندگی

تا بفهمی و بفهمانی...

هر دوره گردی لیلی نیست...

هر رهگذری مجنون...

و تو شریک زندگی هر کسی نخواهی شد!

تا بفهمی و بفهمانی...

اگر کسی امد و هم نشینت شد

در چشمانش باید

رد اسمان رد خدا باشد

و باید برایش

از من گذشت

تا به

ما رسید...

 

نگاه ساکت باران به روی صورتم

دزدانه میلغزدولی باران نمیداند

که من دریایی از داردم به ظاهر گرچه

می خندم ولی اندر درونم سخت میگریم

اول به نام عشق، دوم به نام تو،

سوم به یاد مرگ.

بر لوح شیشه ای قلبت بنویس:

یا تو و عشق، یا من و مرگ

 

 

 

خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره

بی بهونه می باره ... به کسی توجه

نمی کنه ... از کسی خجالت

نمی کشه ... می باره و می باره و ... اینقدر می باره

تا آبی شه ... ‌آفتابی شه ...!!!

کاش ... کاش می شد

مثل آسمون بود ... کاش می شد

وقتی دلت گرفت

اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ... بعدش

هم انگار نه انگار که بارشی بوده

 

بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ باورم ناید

که عاقل گشته ام

 گوئیا او مرده در من کاین چنین

خسته و خاموش و

 باطل گشته ام هر دم از آئینه می پرسم

ملول چیستم دیگر

، به چشمت چیستم؟ لیک در آئینه می بینم

که وای سایه ای

 هم زآنچه بودم نیستم! همچو آن

رقاصه ی هندو باز پای

 می کوبم ولی بر گور خویش وه

که با صد حسرت این

 ویرانه را روشنی بخشیده ام از نور خویش

 

 

 

آبی تر از آنم که بی رنگ بمیرم

از شیشه نبودم

که با سنگ بمیرم من آمده بودم

که تا مرز رسیدن

همراه تو فرسنگ به فرسنگ

بمیرم تقصیر

کسی نیست که اینگونه بمیرم شاید

 که خدا خواست که دلتنگ بمیرم

 

 

 

ای کاش مانیتورت بودم

روبروت بودم

. ای کاش کی بردت بودم زیر

انگشتانت بودم

.ای کاش موست بودم توی دستات بودم

.ای هدفنت بودم

روی گوشت بودم .ای کاش ویست بودم روی لبت بودم

. ای کاش پسوردت بودم توی ذهنت بودم .

ای کاش کامیوترت بودم

و عاشقم بودییییییییییییییییییییی

 

 

 

اگه صد بار دل عاشق منو خون بکنی تو دلم غم بریزی،

دردام رو افزون بکنی قهر کنی، آشتی کنی آتیش به

جونم بزنی نمیگم سنگه دلت میدونم تنگه دلت

اگر مثل یک اشک در چشمام باشی

، واسه موندنت

هیچ وقت گریه نمیکنم

 هیچ وقت اون ستاره را برای خودت انتخاب نکن

که از همه بیشتر میدرخشه چون همه اون را انتخاب

میکنن....و تو سعی کن که اون ستاره

را انتخاب کنی که کمتر جلب ت

وجه میکنه تا همیشه برای خودت باشه......

 

 

 

قول دادی همیشه مراقبم باشی

ولی به من آسیب رسوندی

تو قول دادی همیشه شادم کنی

اما اشکامو سرازیر

کردی توگفتی عشقتو به من میدی اما فقط بهم

رنج دادی من هیچ قولی بهت

ندادم اما بهت همه چی دادم

 

 

 

 

بعد  از من    و    تو

 

 

 

 

 استاد رحیم دیندار کامران

 

 

 

دل  خسته ام  ای  ساقی  ای کاش  نگار آید

 

 

 

بگشا   در    میخانه      تا   باده   گسار    آید

 

 

 

در  ظلمت   یخبندان  یا دی     ننمود  از  ما

 

 

 

شاید که  به  فصل  گل  آن  لاله   عذار  آید

 

 

 

پیراهن  همچون   گل  اندر   تن   او   باشد

 

 

 

هر  گه  که  یهار   آید   دانم   که   نگار  آید

 

 

 

مستیم و  غزل خوانیم   آخر  در   گلشن  را

 

 

 

ای   صاحب   گلخانه   وا   کن   که هزار آید

 

 

 

شیر   هنرم   اما   دل   صید    غزالی   شد

 

 

 

بر   بیشه   شیر    اینک   او   بهر  شکار آید

 

 

 

 

 

می  نوش  و بنه  جا نا  اندر  لبم  آن  لب  را

 

 

 

در یا ب    که  جان  بر  لب  از   بهر  نثار   آید

 

 

 

اکنون   نظری  افکن  بر    من  که  ترا خواهم

 

 

 

چون  رخت  سفر بستم  شیون  به  چه کار آید

 

 

 

یک  جرعه  بیاد  ما می نوش  غزلخوان شو

 

 

 

بعد از  من و تو  ساقی  بس  لیل و نهار  آید

 

 

 

بس  لاله   دمد  از   گل  هم  شعله  غم  روید

 

 

 

از     بارش    ابر   غم  ،   کز   دیده    زار     آید

 

 

 

اردی   غزلهایم   زد   خیمه    در  این    عالم

 

 

 

آوای    غزل   هایم     تا    روز     شمار    آید

 

 

 

کامران به  فصل  گل  از چرخ  مکن شکوه

 

 

 

دم   را  تو  غنیمت  دان   ور نه شب تار آید

 

 

 

   

نظرات شما عزیزان:

فرهاد محمدی از نبریز
ساعت23:40---4 آذر 1395
سلام افشین جان مطالب اشعار اس ه جو کها و

مطالب علمی پزشکی و ... و از اشعار جدید و پر محتوا

وزیبای استاد کامران بیشتر بنویسید بسیار ممنون و متشکرم

پاسخ:

فر هاد جان از بازدید و اظهار علافه تان



ما هم خیلی متشکریم سر افراز باشید
-


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 5 مهر 1397 | 9:5 بعد از ظهر | نویسنده : افشین تهرانی .نویسندگان |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.